شفیعی نماینده دادستان تهران که برای دفاع از کیفرخواست در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شده اولین کسی بود که در جلسه محاکمه دیروز در جایگاه حاضر شد. او خطاب به قضات گفت: ماموران پلیس شهریار ۲۶مهر سال ۸۸ در جریان قتل جوانی به نام حسین قرار گرفتند که به دلیل وارد آمدن ضربه چاقو به گردنش فوت شده بود.
زمانیکه ماموران به محل رسیدند دوستان حسین که او را به بیمارستان رساندهبودند گفتند این جوان توسط شوهرخالهاش مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفتهاست. لحظاتی بعد در حالیکه هنوز ماموران در بیمارستان بودند مرد دیگر که به شدت زخمی شدهبود به آنجا مراجعه کرد و گفت باجناقش او را با چاقو زده و حسین هم پسر اوست.
به دلیل وخامت حال این مرد او بستری شد. در طول این مدت ماموران تحقیقات خود را برای دستگیری امیر – متهم اصلی پرونده – که بعد از حادثه متواری شده بود آغاز و او را بعد از ۱۱ روز، بازداشت کردند. امیر در بازجوییها به قتل حسین و مضروب کردن باجناقش اعتراف و صحنه قتل را هم بازسازی کرد و پرونده بعد از تکمیل و با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
اکنون من به عنوان نماینده دادستان درخواست دارم تا با توجه به مدارک موجود در پرونده متهم را به مجازات قانونی برسانید. در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. پدر حسین که خودش هم به طور جداگانه به دلیل جراحتی که بر او وارد شدهبود درخواست دیه کرده است گفت: «روز حادثه به خانه رفتم و دیدم همسرم با ناراحتی با امیر که شوهرخواهرش است صحبت میکند.
آنها باهم دعوا کردند و همسرم تلفن را قطع کرد. امیر چندبار دیگر تماس گرفت و همسرم باز هم با او دعوا کرد. وقتی پرسیدم چه شده است گفت امیر میخواهد خانهاش را عوض کند و میگوید حالا که شما وانت دارید ماشین را بیاورید و اثاثیه من را جابهجا کنید. ما و امیر مدتها بود که با هم اختلاف داشتیم و به همین دلیل زنم راضی نمیشد به او کمک کند.»پدر مقتول ادامه داد: «امیر دوباره زنگ زد. این بار من گوشی را برداشتم.
گفتم ما به اندازه کافی با هم مشکل داریم بهتر است تو دیگر اصرار نکنی اما امیر گفت بهتر است کینهها را فراموش کنیم. من هم قبول کردم و با وانتم به مقابل خانه امیر رفتیم. وقتی رسیدیم او در منزل نبود. مشغول بار زدن اثاثیه بودیم که امیر با برادرش سر رسید و با چاقو به جانم افتاد. من اصلا نمیدانستم او پسرم را هم زده است. در بیمارستان متوجه شدم حسین هم زخمی شده و بعد هم گفتند کشته شده است.»
سپس همسر امیر در جایگاه حاضر شد. او گفت: من و امیر به خاطر اعتیادی که او داشت از هم جدا شده بودیم. وقتی جدا شدم امیر اعتیادش را ترک کرد. من دو پسر داشتم و به همین دلیل هم دوباره برگشتم اما متوجه شدم او باز هم به سمت مواد رفته است. شب حادثه خانواده خواهرم برای کمک به من برای بردن اثاثیه آمده بودند که این اتفاق افتاد. البته من ندیدم چه کسی حسین را زد و از مردم شنیدم چه اتفاقی افتاد.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: ۱۲ سال قبل راننده تاکسی بودم. خواهرزنم عامل ازدواج من بود و او خواهرش را به من معرفی کرد. اوایل، زندگی خوبی داشتیم اما من معتاد شدم با اینکه دو پسر داشتیم همسرم جدا شد. من باجناقم را عامل این جدایی میدانستم.
اگر او و همسرش در زندگی ما دخالت نمیکردند زنم با من میماند. باجناقم از همان روز اول به من حسادت میکرد. من در خانه پدرزنم زندگی میکردم و به جای کرایه خانه خرجی او را میدادم اما باجناقم ناراحت بود و میگفت تو حق نداری از این خانه استفاده کنی بعد هم خانه پدرزنم را فروخت و من را آواره کرد. نمیدانم این حسادت به چه دلیل بود اما آنقدر حسود بود که زیر پای زنم نشست و او از من طلاق گرفت. من اعتیادم را ترک کردم و زنم دوباره برگشت اما در این مدت اختلافات ما شدیدتر شد.
متهم ادامه داد: چند روز قبل از حادثه دوباره زنم قهر کرد و به خانه پدرش رفت. او فهمیده بود اعتیادم شدید شده است. روز حادثه با دوستانم بیرون بودم که یکدفعه برادرم با موتور آمد و گفت باجناقت وسایل خانهات را بار وانتی کرده و دارد میبرد. بلافاصله با موتور برادرم به خانه رفتیم و من دیدم باجناقم بدون اینکه من بفهمم وسایل خانه را جمع کرده است تا به خانه پدرزنم ببرد.
وقتی به باجناقم اعتراض کردم او ضربهای زد. من گیج شدم و روی زمین افتادم در همان گیجی دستم را در جیبم کردم و چاقو را بیرون آوردم و در هوا چرخاندم. یکدفعه برادرم گفت حسین روی زمین افتاد. بیا فرار کنیم و بعد هم ما فرار کردیم و من ۱۱ روز مخفی بودم.
بعد از پایان دفاعیات متهم، هیات قضات شعبه ۷۴ برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
بزرگترین وبلاگ تفریحی...برچسب : نویسنده : alireza alirezaxx بازدید : 282